سفارش تبلیغ
صبا ویژن


جاده خاطره ها

دیشب کسی مزاحم خواب شما نبود؟

آیا زنـــی غریبه در این کوچــه‏ ها نبود؟

آن دختری کــه چند شب پیش دیده‏ اید

دمپایی‏ اش ـ تو را به خدا ـ تا به تا نبود؟

یک چادر سیاه کشی روی سر نداشت؟

سر به هوا و ساده و بی دست و پا نبود؟

یک هفته پیش گـم شده آقا! و من چقدر

گشتم‏، ولی نشانی از او هیچ جا نبود

زنبیل داشت، در صـف نان ایستاده بود

یک مشت پول خرد … نــه آقا گدا نبود!

یک خرده گیج بود ولی نه…فرار نه

اصلاً بـــــه فکر حادثه و ماجرا نبود

عکسش؟ درست شبیه خودم بود،مثل من

هـــم اسم من، ولحظه ای از من جدا نبود

یک دختر دهاتـــی تنها کـــه لهجه اش

شیرین و ساده بود ، ولی مثل ما نبود

آقا! مرا دقیق ببین ، این نگاه خیس

یا این قیـافـــه در نظرت آشنا نبود ؟

دیشب صدای گریه ی یک زن شبیه من

در پشت در مزاحـــــم خواب شما نبود؟

پانته آ صفایی

 



نوشتهشدهدرپنج شنبه 94/3/21ساعت 10:37 عصرتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin






AvaCode.64